English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7936 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sequential color television U تلویزیون رنگی مرحلهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
color television U تلویزیون رنگی
Color films(T. V). U فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
neutral density faceplate U صفحه رنگی تلویزیون
pal U line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
pals U line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
step restart U شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
colours U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
channel selector U انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
dye sublimation printer U چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
single step U تک مرحلهای
phasic U مرحلهای
stepwise regression U رگرسیون مرحلهای
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
step growth polymerization U بسپارش مرحلهای
stepwise polymerization U بسپارش مرحلهای
step reaction polymerization U بسپارش مرحلهای
step polymerization U بسپارش مرحلهای
PM U تلفیق مرحلهای
phase U مرحلهای کردن
multi stage U چند مرحلهای
phased U مرحلهای کردن
phases U مرحلهای کردن
multistage U چند مرحلهای
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
multi stage production U تولید چند مرحلهای
stepwise formation constant U ثابت تشکیل مرحلهای
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
sequence curcuit U مدار چند مرحلهای
phasic stretch reflex U بازتاب کشش مرحلهای
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
multilevel addressing U ادرس دهی چند مرحلهای
one pass assambler U همگذار یک مرحلهای اسمبلر تک گذاره
dashes U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
polyphase sort U جور کردن چند مرحلهای
dash U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
phaseout U توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
thor U نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
binding time U زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
a television U تلویزیون
goggle box U تلویزیون
Goh Chok Tong U تلویزیون
telly U تلویزیون
tellies U تلویزیون
educational television U تلویزیون اموزشی
closed circuits U تلویزیون مداربسته
faceplate U صفحه تلویزیون
closed circuit U تلویزیون مداربسته
screens U صفحه تلویزیون
TV U مخفف تلویزیون
couch potatoes U معتاد به تلویزیون
couch potato U معتاد به تلویزیون
screening, screenings U صفحه تلویزیون
screened U صفحه تلویزیون
screen U صفحه تلویزیون
vieming screen U صفحه تلویزیون
channel selector U سلکتورکانالهای تلویزیون
television broadcasting station U فرستنده تلویزیون
TVs U مخفف تلویزیون
channel U کانال تلویزیون
videoing U تلویزیونی تلویزیون
channeling U کانال تلویزیون
channelled U کانال تلویزیون
channels U کانال تلویزیون
videoed U تلویزیونی تلویزیون
channeled U کانال تلویزیون
face U صفحه تلویزیون
video U تلویزیونی تلویزیون
faces U صفحه تلویزیون
videos U تلویزیونی تلویزیون
cylindrical faceplate U صفحه استوانهای تلویزیون
flaked U برفک زدن تلویزیون
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
televisor U بیننده برنامه تلویزیون
teleplay U نمایشنامه مخصوص تلویزیون
The television flickers . U تصویر تلویزیون می لرزد
flake U برفک زدن تلویزیون
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
image effect U اثر تصویر تلویزیون
televise U با تلویزیون نشان دادن
televised U با تلویزیون نشان دادن
televises U با تلویزیون نشان دادن
televising U با تلویزیون نشان دادن
spherical faceplate U صفحه محدب تلویزیون
flaking U برفک زدن تلویزیون
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
couch potato U معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
camcorder U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
screening U نمایش بر روی پرده تلویزیون
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
camcorders U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
juicer U متخصص نور در تلویزیون وتاتر
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
The pigeous peched on the television aerial . U کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
UHF U محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
screened U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
snow U برفک روی صفحه تلویزیون [اصطلاح روزمره]
screening, screenings U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
screens U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
ntsc U Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
disc jockeys U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
teleprompter U اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
He acquired kudos by appearing on television. U او [مرد] با ظاهر شدن در تلویزیون جلال [شهرت] به دست آورد.
disc jockey U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
hold U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
aston [British E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
holds U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
ntsc U انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
crt U وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
hued U رنگی
ingrain U نخ رنگی
pigmental U رنگی
dichromatism U دو رنگی
dichroism U دو رنگی
discoloration U بی رنگی
achromia U بی رنگی مو
trichromat U سه رنگی
achromatisation U بی رنگی
achroma U بی رنگی مو
trichromatism U سه رنگی
chromaticity U رنگی
chromatic U رنگی
coloration U رنگی
achroma U بی رنگی
trichroism U سه رنگی
tinct U رنگی
colored U رنگی
achromatism U بی رنگی
coloured U رنگی
achromatization U بی رنگی
lexical analysis U مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
yoke U هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
unifiable U قابل هم رنگی
vitta U نوار رنگی
monotint U نگار یک رنگی
monotint U عکس یک رنگی
pleochroism U چند رنگی
ocellus U حلقه رنگی
polychroism U چند رنگی
stined glass U شیشه رنگی
pigment dye U ماده رنگی
pigment cell U یاخته رنگی
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
photochromy U عکاسی رنگی
pentachromic U پنج رنگی
paraffin wax U موم رنگی
opalescence U شیری رنگی
colorant U مواد رنگی
oleograph U عکس رنگی
blacks U سیاه رنگی
pencils U مداد رنگی
dye stuff U ماده رنگی
color graphics U گرافیک رنگی
dyestuff U ماده رنگی
color code U رمز رنگی
color camera U دوربین رنگی
cingulum U خط رنگی ومارپیچ
pigmentation U رنگی شدن
pencilling U مداد رنگی
color printer U چاپگر رنگی
blackest U سیاه رنگی
coloured cement U سیمان رنگی
blacker U سیاه رنگی
blacked U سیاه رنگی
colored pencil U مداد رنگی
colored glass U شیشه رنگی
black U سیاه رنگی
color trace recorder U رسام رنگی
photochrome U عکس رنگی
chromophotograph U عکس رنگی
Recent search history Forum search
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com